وقتی که پدر رفت

یکی از شاگردای پارسالم برام ایمیل زده پدرش رو دو ماه پیش از دست داده و ازم خواسته که بهش آرامش بدم... نفیسه قشنگم... پدر یعنی یه آغوش گرم ... پدر یعنی تموم امنیت دنیا ...یعنی یه سر پناه ... پدر یعنی مامن ... اما وقتی پدر رفت خدا قدرتی به مادر میده که میتونی تموم این امنیت رو تو آغوش مادر حس کنی... مادرا موجوداتی هستند جادویی... اونا ثابت کردن که میتونن در نبود پدر جای خالیشو پر کنن. میتونی نگاه پدرو از دریچه چشمای پر از عشق مادر ببینی...  انگار وقتی پدر از دنیا میره تموم عشق و محبت و قدرتشو تو وجود مادر میزاره و میره... عزیز دلم من میدونم که تحمل غم به این بزرگی برای تو با اون قلب رئوفت سخته... راستش برای من حتی تصور از دست دادن پدرم (خدای نکرده) وجودم رو میلزرونه...آدم انگار حس میکنه با از دست دادن پدر پشتش خالی میشه... ولی خوب چه میشه کردعزیزم؟ با نیروی کائنات که نمیشه جنگید.. اگه یادت باشه قبلا هم سر کلاس بهتون گفته بودم که ما آدما برای انجام تکلیفی پا به این دنیا گذاشتیم  که نتیجه اش تعالی روحمونه... تموم آدمایی که اعضای یه خونواده  هستند ارواحی هستند که تو اون دنیا با هم دوست بودن و برای اینکه بتونن به اون درجه از تعالی روحشون برسن با هم بودن رو انتخاب کردن تا اتفاقاتی رو با هم تجربه کنن... آدمای خوب به اعتقاد من به این دلیل زودتر میرن که به اون درجه رسیدن... اونچه از بین رفتنی هست جسمه.. روح که میدونی فانی نیست و موندگاره بنابراین واقعیت اینه که پدرت از بین نرفته فقط از یه ماهیت به ماهیت دیگه در اومده... مطمئن باش جایی که هست از دنیایی که ما درش هستیم بسیار بهتره... دنیایی  که توش چیزی به نام حسد... دروغ... کبر... غرور... دورنگی و نامهربونی و... وجود نداره. دنیایی لبریز از عشق نامشروط... یعنی عشق بدون قید و شرط... جایی که آدم به اون قدرت ازلی و انرژی بیکران یعنی خدای مهربون می پیونده و مطمئنا" لبریز شادی و عشق میشه... بنابراین غصه خوردن تو یا اینکه میگی دلت میخواد بمیری فقط باعث درد و رنج روحی میشه که از دنیا رفته.. بزار پدرت ببینه که تو لبریز قدرتی.. بزار بفهمه که دخترش دیگه بزرگ شده و میفهمه که بعضی اتفاقات اجتناب ناپذیرن... اگه میخوای شادش کنی سعی کن اونی بشی که پدرت همیشه آرزو داشت... اینجوری اونو خوشحال میکنی... ضمنا" تو باید به مادرت هم روحیه بدی چون فکر میکنم هیچی دردناک تر از اون نیست که آدم شریک روزهای تلخ و شیرینش رو از دست بده... دوستت دارم و ایمان دارم که میتونی به مشکلاتت غلبه کنی چون قدرتمندی و توانا و خدایی رو داری که هرگز بنده شو نا امید نمیکنه...  از دوستای خوبم میخوام که با کامنتهای زیباشون کمی به نفیسه و همه اونایی که یه عزیزو از دست دادن آرامش بدن...

نظرات 21 + ارسال نظر
مریم 1383/11/03 ساعت 22:47

نفیسه عزیزم
زندگی بعد از مرگ خیلی زیبا و شگفت اور هست طوری که اگر کسی گوشه ای از اون زندگی را چشیده باشد همیشه میل به سفر دارد.

هزار و یک روزنه 1383/11/04 ساعت 00:45

شما خودتون انقدر قشنگ نوشتید که جا برای حرفی نمیمونه.فقط یه چیز به این دوست داغ دیدمون بگم و اون اینکه این تلخیها همه برای آبدیده شدن ماست.فوت پدر و در کل هر عزیزی حتما خیلی سخته .منکه نمیتونم درک کنم این دوستمون رو.ولی دیدم دوستان خودم رو که این مصیبت رو کشیدند ،خیلی رشد کردند و روحی بزرگتر از همسن و سالای خودشون داشتند...چیز دیگه ای نمیتونم بگم چون جای خالی پدر رو اول مادر و بعد یک همسر خوب میتونه پر کنه تا حدی.امیدوارم به آرامش برسی.زمان خیلی میتونه بهت کمک کنه.اینم بگم دیدن این درد تو برای مادرت و بقیه نزدیکانت اصلا راحت نیست...اینو بعد از فوت دومادمون فهمیدم.موفق باشی نفیسه خانم.
پدر یعنی:
دستی که زیر است
اما مهربانی نامحدودی دارد

پدر یعنی:
آغوشی برای آرامش شب‌‌های ما

پدر یعنی:
کار ممتد و بی‌وقفه

پدر یعنی:
گریه برای امام حسین

پدر یعنی:
نماز سر وقت

پدر یعنی:
شنیدن تمام شکایت‌ها

پدر یعنی:
یک دست کت و شلوار عید

پدر یعنی:
یک سکه‌ی دو ریالی روزانه

پدر یعنی:
وعده‌ی دوچرخه برای تابستان

پدر یعنی:
یک بغل هندوانه در ظهرهای گرم

پدر یعنی:
خدای روی زمین برای مادر

پدر یعنی:
وقار و شمرده شمرده حرف زدن

پدر یعنی:
کم غذا ترین عضو خانواده‌ای پنج نفره

پدر یعنی:
خوش‌رویی و لبخند

پدر یعنی:
یک کیف چرمی برای اول مهر

پدر یعنی:
چکمه‌های پلاستیکی زمستان

***
...
هوای گورستان، سرد است
خاک گورستان، سرد است
پدر در چه جای سردی، خانه گزیده است!
و خاک، او را چه گرم در آغوش گرفته است!

«سهیل محمودی»

زندگی بعد از مرگ رو با این قفس زنگ زده ی رووح یکی ندون خانمی:)

ماه 1383/11/04 ساعت 01:44 http://paeez.blogfa.com

سلام!

نثر شیوا و قلم رسای شما بسیار زیبا و دلنشینه... باعث افتخار ماست که به ما سر می زنید...

سلام بانو..
ممنون از اینکه به سرزمین من سفری داشتی.
حتم کلام رو خودتون گفتین.
نفیسه عزیز هم باید مقاوم و پایدار باشه.
این جمله شما-قبلا هم سر کلاس بهتون گفته بودم که ما آدما برای انجام تکلیفی پا به این دنیا گذاشتیم که نتیجه اش تعالی روحمونه... تموم آدمایی که اعضای یه خونواده هستند ارواحی هستند که تو اون دنیا با هم دوست بودن و برای اینکه بتونن به اون درجه از تعالی روحشون برسن با هم بودن رو انتخاب کردن تا اتفاقاتی رو با هم تجربه کنن... آدمای خوب به اعتقاد من به این دلیل زودتر میرن که به اون درجه رسیدن...--دقیقآ فاسفه زندگی ما آدم هاست.
به نظر من شاید از اینکه عزیز ترین کسمون رو دیگه وجودش رو کنارمون نداریم خیلی سخت باشه ولی باسد سه شادی روحی هم داشته باشیم که اون به کمال رسید و رفت و بدونیم که تا ابد در کنار ما جاویده...
یاسمن خانم درود بر شما

سلام. خیلی زیبا نوشتی. خدا پدرتو رحمت کنه نفیسه جان . ولی همونطور که یاسمن گفته باید به مادرت روحیه بدی و جای خالی بابا رو پر کنی.یاسمن خانم٬ واقعا خیلی خوبه که حواست به همه هست. ممنون...یا حق...

نسیم 1383/11/04 ساعت 11:55 http://kavirms.special.ir

سلام چه زیبا نوشتی خصلت معلمیه دیگه

پویا 1383/11/04 ساعت 11:57 http://sealife,caspanblog.com

سلام...اینم سر...ولی یواش زدم...میترسیدم سر درد بگیرم!٬میگم به نکه جالب بر خوردم؟؟؟چرا منو شما لینک نمیدیم به هم؟؟؟

خدا پدر نفیسه جان رو بیامرزه ، در ضمن باید قدر دوست خوبی مثل شما رو هم بدونه که اینقدر قشنگ باهاش همدردی کردی.

[ بدون نام ] 1383/11/04 ساعت 12:24

وقتی یاسمن چیزی می نویسه مبارزه کردن فایده نداره...
اشکای آدم بی اختیار سرازیر میشه ...نفیسه جون امیدوارم بتونی با این درد بزرگ کنار بیای ...

مریم 1383/11/04 ساعت 13:40 http://iranreiki

یاسمن عزیزم...حرفات دلمو لرزوند...بدجور بغض کردم...اما نفیسه مهربونم فقط میتونم بگم که پدرت الان جای خیلی خوبیه...انقدر خوب که من آرزو میکنم اونجا باشم ولی خوب نمیشه چون هر کدوم از ما اومدیم تو این دنیا تا رسالتمون رو پایان برسونیم و سر یه زمان مشخصی برگردیم..هممون یه مسافریم...خونه اصلی اونجاست...بیا با هم واسه شادی و آرامش روح پدر دعا کنیم...مطمئن باش هیچ پدری دلش نمیخواد اشکای دخترشو ببینه پس بخند گلم...هر وقت دلت گرفت یا تنگ شد بشین و با خدا حرف بزن مطمئن باش میشنوه اون خیلی مهربونه..خیلی...مواظب دل مهربونت باش.

نفیسه 1383/11/04 ساعت 15:17

سلام به یاسمن قشنگم و دوست داشتنیم
یاسمن جونم از حرفهای قشنگت ممنونم واقعآ به من دل وجرآت دادی
یه نور روشن و گرمیرو تو دتم احساس کردم واقعآ ازت ممنونم تو یه فرشته نجاتی برای همه {مهربونم}

وقتی نوشته زیباتو خوندم
یک حس قشنگ و یک ارامش لطیف گرفتم
یک ساعت گریه کردم بازم میگم واقعآ ازت ممنونم فرشته ای مهربون

از صمیم قلب دوست دارم
و هیچ وقت حرفهای قشنگتو فراموش نمیکنم الان صدای قشنگت تو گوشمه و کلمات زیبایتون تو مغزم تکرار میشه

قربونه این همه مهربونیت با قلب پاکت برم که انقدر رو من تآثیر کرد

ایشآالله هیچ کس غم عزیز دل نبینه که خیلی سخته مخصوصآ جوون امیدوارم یاسمن جونم همیشه سبز باشی


ارزوی سعادت و خوشبختی برای خانواده عزیزتون دارم


و همچنین از مریم عزیزم ومهرک عزیزم هزارو یک روزنه عزیزفرمان روای سرزمین خورشید عزیز و احسان عزیز و... شما عزیزان که با من همدردی کردید ممنونم دوستان امیدوارم همیشه سبز و شاد باشید

یاسمن جون ممنونم ارزو منده ارزوهای شما

از روی ماه اشکان کوچولو ونگار خوشگته ببوس

قربونت نفیسه

سلام به همه :هم یاسمن و هم خواننده های بلاگ من واقعا متاسفم نفیسه خانم .. ولی اینو بدون زندگی باید ادامه داشته باشه .. کاری کن که روح پدرت بهت افتخار کنه... !!! منم به روز هستم

نمی دونم باید چی بگم
خدا سایه هیچ پدر و مادری رو از سر بچه هاش کم نکه
خیلی محبت کردید و ممنون از محبتتون ببخشید که دیر اومدم

پویا 1383/11/04 ساعت 18:36 http://Sealifeblog.tk

سلام ممنون قربان!!!!لینک شما هم گذاشته شد قربان!!!!

سامسایمن عزیزم من همیشه پیشتم که..
منتاها اون دوتا پست قبل یه کامنت برات گذاشتم..
برو نگاه کن..
بی اسمه..
ولی اولش نوشتم :سام.. (مثل همیشه که میگم..)
اخه من با صفحه کامنتت مشکل دارم نمیزاره نظر بدم گاهی اوقات..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ-
نفیسه جان نمیگم میفهممت ولی میدونم خیلی سخته...
یاسمن جان راس میگه...پدرت ترو میبینه اون میخواد دخترش
محکم باشه پس شادش کن..!
عزیزم ارزو میکنم هیچ وقت خدا نزاره احساس کمبود پدرت رو کنی..
از خدا همه کاری میاد..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یاسمن جان فرشته هاتو ببوس از قول من..
فدات...

عارف 1383/11/04 ساعت 23:42 http://hekayat.blogsky.com

سلام.
غم از دست دادن هر عزیزی سخته. آدم اگر هر چی هم بخواد بگه تسلیت میگم و غم آخرتون باشه باز به نظرم چیزی از غم و غصه داغدیدگان کم نمیشه.
فقط برای همه گذشتگان و خصوصا پدر مرحوم خانومِ نفیسه آرزوی شادی روح و غفران الهی رو دارم.
...
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز
مرده آنست که نامش به نکویی نبرند
...
یا حق

پسرک تنها 1383/11/05 ساعت 00:43 http://asemanesaf.tk

سلام عزیز .....بازم می گی این پسرک اومد ...عجب رویی دارم من یکی ( چشمک )........این دفعه خونه نبودم و رفته بودم مسافرت که حالم بهتر بشه .....بهتر که نشد هیچ .بد ترم شد ...نمیدونم چرا این دنیا ( که من اسمش رو گذاشتم دنیای پست ) .....همه خوبا و گل ها رو دست چین می کنه و با خودش می بره ........آخرین سلام… یه بارون …یه کاغذ خیس …یه نازکیه زود گذرو یه مقدار دورتر از چیزی که همیشه بودی…یه مشت دوست نما که قدرت درکتو نداشتن و ندارن یه حرف یه کلمه کافیه واسه شکستن ..یه چیزی کمه..دیگه دنبالش نمیگردم …دلم بد جوری گرفته

خانمی شما همیشه از زندگی و جریاناتش می نویسی؟؟

صدر 1383/11/05 ساعت 19:29 http://khodkar.blogsky.com

سلام!
دلداری قشنگی بود!
شاید بهترین آرام بخشی که می شد تجویز کرد!
موفق باشی
صدر

مریم 1383/11/05 ساعت 23:58

سلام یاسی جون!
بد جوری اشکمو در آوردی !
فقط امیدوارم خدا بهش صبر بده!!!!!!!!

[ بدون نام ] 1383/11/10 ساعت 21:46

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد