سفر به نور

امروز می خوام یه داستان واقعی براتون بنویسم. یکی از رهجو های داییم ( رهجوها کسانی هستند که برای ترک اعتیاد داییم راهنماشون میشه و بعد از آموزش دوازده قدم هر جا که نیاز به کمک داشته باشن کمکشون می کنه و...) خلاصه این رهجو تا حالا داییم رو ندیده بود فقط برای ترک اعتیاد به سی دی های داییم که مال همایش پارسالش تو ایران بود گوش داده بود... وقتی تو فرودگاه اصفهان برای اولین بار داییم رو میبینه بغض می کنه و به داییم می گه... تو روزهایی که در حال سم زدایی بودم (ترک اعتیادش..) یه شب خیلی حالم بد بود خوابیده بودم و به سی دی تو گوش میدادم خیلی استخوان درد داشتم انقدر که تحملم طاق شده بود تو همون حالت درد خوابم برد و تو خواب دیدم که دارم از یه خیابون عبور می کنم و از درد به خودم می پیچم که یه دفعه یه آقایی اومد جلو و گفت: چی شده؟ گفتم: درد دارم. گفت بیا ببرمت یه جایی که خوب شی و دست منو گرفت و به یه جایی برد که پر از نور بود وقتی به نور رسیدیم حس کردم که دیگه هیچ دردی ندارم و وقتی از خواب بیدار شدم دیگه دردی حس نمی کردم و جالب اینه که بدونی اون مردی که من توی خواب دیدم و کمکم کرد هم شکل تو بود هم قد و هیکل تو رو داشت با این که منم تا به حال عکسی از تو ندیده بودم...

میدونید این اتفاقات واقعی بیشتر منو به این واقعیت نزدیک میکنن که ما همه برای رسیدن به هدف خاصی پا به این دنیا گذاشتیم و باید کنکاش کنیم که هدفمون از اومدن به این دنیا چی بوده... که مبادا به بیراهه بریم...  

نظرات 11 + ارسال نظر

سلام
اگر مایل به تبادل لینک بودی خبرم کن
ashegh-80

به من سر بزن کامنت هم حتما بذارwww.mehranmodiri.blogsky.com

فرهاد 1383/09/16 ساعت 03:02 http://ef.caspianblog.com

سلام بر یاسمن عزیز . برات بهترین آرزو ها رو دارم . شاد باشی و تندرست .

متن پر محتوایی بود

خداااااااا
فقط خداااااااااا

کم کم دارم میفهمم . میفهمم خدا یعنی چی ...

ولی چرا ما همش موقع دردها و سختیها به فکر خدا میوفتیم ؟!
چرا هنگام شادیهامون ازش یاد نمیکنیم ...

سلام
واقعا برام جالب بود بله حتما هم همین جور است که تو میگی ما از زندگی یه هدفی داریم و مطمئنا بیهوده نیومدیم که بخواهیم بیهوده بریم .
در ضمن از لطفت هم ممنون راستی روز دانشجو هم مبارک

سلام دوست خوب. مرسی که پیشم اومدی راستش من بلد نیستم لینک بدم ولی سعی خودم را خواهم کرد. ضمنا می شه از این داییت بیشتر برام بگی. اسمش جمشید نیست؟ دولت عشق؟ من هم برادرم نیاز به کمک داره ولی تا به حال ۱۰۰تا کار براش کردم فایده نداشته می خوام با داییت مشاوره کنم. ممکن هست بهم کمک کنی.

پسرک تنها 1383/09/17 ساعت 14:28 http://asemanesaf.tk

سلام عزیز ......دایی شما ترک اعتیاد از اینترنت رو هم میده ؟؟ .من یکی که خیلی معتادش شدم

خانمی سلام . حال خودت واشکان گلت چطوره ؟

سلام:خیلی جالب بود.... ای ول به دایی خوبت...... به خونه وبلاگ منم سر بزن خوشحال میشم

سلام یاسمن جون برای کمرتون از امروز انرژی میفرستم امیدواریم زود خوب بشه .اشکان رو ببوس از طرف من یادت نره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد