چه وقت هایی به خدا نزدیکترم؟

ترجیح دادم جواب سوال دوست عزیزی رو که برام کامنت گذاشته بود همینجا بنویسم شاید سوال کس دیگه باشه...«البته در وبلاگم در پرشین بلاگ برام کامنت گذاشته بود» حجت جان  پرسیده بودی چه موقع هایی حس می کنم به خدا نزدیکترم؟ تمام لحظه هایی که سعی میکنم خوب باشم یا بدون توقع تلافی شدن خوبیهام به دیگران کمک کنم... یا حتی لحظه هایی که حس می کنم دلم خیلی گرفته و نیاز به یه گوش شنوا دارم... من به محض این که یه کار خوب می کنم در جا خدا  یه جوری تلافی می کنه یا همون موقع صداشو می شنوم که ازم بخاطر اینکه سعی کردم خوب باشم تشکر می کنه... شبها قبل از خواب که برای اونهایی که فکر می کنم نیاز به دعا دارن دعا میکنم «برای همه به غیر از خودم!!! » احساس می کنم خیلی بهش نزدیکم.البته اینم بگم الان مدتهاست حضورش رو بیشتر لحظه ها حس میکنم  انگار همش با منه و گاهی هم سرزنشم میکنه اون موقع هایی که از اونی که می خوام بشم ناخواسته دور میشم... البته این سرزنش یا مواخذه با دلخوری همراه نیست اون فقط به من می گه که اون کارم اشتباه بوده و اینم بگم که این اتفاق خیلی کم میفته اونم نه به خاطر این که من کم اشتباه می کنم شاید به خاطر این باشه که خدا مهربون تر و بخشنده تر از اونی هست که ما فکر میکنیم... میدونی خدا در درون ماست و از ما دور نمیشه فقط کافیه نگاهی به درونمون بندازیم و اراده کنیم که گرمای وجودش رو حس کنیم  .....امیدوارم تونسته باشم کمک کنم... 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد